ساینا گلیساینا گلی، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

آوای خدا

عکس 36-38 ماهگی

هنرنمایی با رنگ انگشتی مامان من جست می گیرم تو عکس بگیر در حال خوردن ته دیگ و دیدن کارتون نسخه نویسی 37 ماهگی خواب بعد حمام موبایل بازی تفریح در خانه سال نو میلادی مبارک. شب سال نو پیش خاله سارا بودیم آماده شدی بریم کلاس موسیقی پایین پله ها. می گم بزار عکس بگیرم. می گی : چی؟ چی گفتی؟ (یعنی من نشنیدم) پیشی بازی طراحی و اجرا: پدر مهربان شب یلدا خونه عزیز و اقاجون شمال- خونه مامان خاله فاطمه با تاج عروسی خاله فاطمه شهربازی رشت- مثلا ترس از دایناسور خونه خاله سا...
3 بهمن 1393

عکس 25 ماهگی

ساینا جونم در حال ساختن قطار مراحل ساختش(البته ابتکار خودش بود) ساینا اخم کن آماده شدیم بریم مطب هر از چند گاهی یه پوشک گیر می یاری و شروع می کنی به بستن. وسطاش اوه اوه هم می گی از کی یاد گرفتی من هیچوقت موقع پوشک نمی گفتم یکروز از اون روزهایی که خودتون لباستون رو انتخاب می کنین.  من فدای اعتراضاتت یکروز دیگه ددری یه مطلب می خوندم چشمای آبان ماهی ها محسور کننده است. تا شکل ها و بندها رو گرفتم کمتر از یکهفته سرهمشون کردی با اینکه کتابهای می می نی رو قایم می کنم ولی اونقدر می گردی تا پیداشون کنی. اولین برف امسال   ...
7 دی 1392

عکسای قبل از دو سالگی

پدر می خواد کاری کنه شما سوار بشی و شما نههههههههههههههه آخه دو تا دختر دو تا پسر رو هل می دن!!!!!!!!!!!!!!!! یکروز مطب عمویاشا ببین با آقا کابینتی چه کردی؟ این که تو دستته اهرم در کابینته و اینجا داری بقیشونو از تو پلاستیک در می یاری و نمی دونم چی برداشتی داری توضیح می دی مال آقاست و اینجا داری با آقا حف می زنی خانم دکتر آینده و اینهم ماژیک هایی که الان دیگه عمو می دونه چرا نمی نویسن! یکروز که هوس کردیم بریم در ارتفاعات نون خالی می خوردی فقططططططط برغان و این شلوارت که الان که این پستو می نویسم برات کلی کوتاه شده. ماشاله حسینیه برغان خیلی قدیمی ب...
12 آذر 1392

عکس

یه مدل خوابیدن جدید. البته عکست مال 17 ماهگی است. اولین باری که موهاتو جمع کردم با کش خودم. ساینا در حال نقاشی اینهم یکی از نقاشی هات که تاریخ صفحه مربوط به روز تولدته. 29/8/90 ساینا با پیراهن باباییش همون روز تو صندلی ماشین 3/3/92 داری از صندلی می یای پایین مستقل من. دیگه خودت از پله ها می ری بالا از نمایی دیگر خودتم از سرسره می یای پایین. یکی از پاهاتم که سمت راستی باشه همیشه زیرت می مونه. تا تا که عاشقشی یعنی می ری رو این پل قلبم می ایسته. از دو طرف پله داره.می دویی روش اینجا گفتی ماما عس: یعنی عکس بگیر در حال بوس کردن پرنده های سنگی و از نمایی د...
10 خرداد 1392

عکس شانزده ماهگی

شما هنوز روی تشک کنار اتاق ما می خوابی و برای اینکه سردت نشه زیرت یه پتوی خیلی گرم و سبک انداختم. اینجا خواب ظهره که معمولا بین 12 تا 2 هست. این انگشتر مال بابایی است که به گفته مادربزرگ مادرش به بابایی داده بوده. البته شما به راحتی از دستت درش می یاری. اینم یه کیک همینطوری برای 15 ماهگی شما.و اینکه بلاخره جلوی موهاتو صاف کردم. فدای اون ذوقیدنت مادر می گم ساینا بخند. همه صورتت می خنده. خوب چند وقت دیگه میز رو هم فتح می کنی. در حال ذوقیدن و دویدن تو حیاط دالی مامان   ساینای متفکر بیرون کشیدن نخ دندون.که اگه حواسم نباشه به ثانیه ای خالیش می کنی. لوبیا پلو با سبزی خوردن ...
16 اسفند 1391

عکس های پانزده ماهگی

این روزها اصلا وقت نمی کنم بیام نت. عشقم اصلا نمی زاره یک ثانیه پای کامپیوتر باشم. اونقدر اعتراض می کنه که پشیمون می شم. می خواد بیاد روی صندلی البته خودش و کامپیوتر بازی کنه. این شد که ما کلا صندلی کامپیوتر رو بردیم بیرون و به ندرت کامپیوتر رو روشن می کنم . البته این حقشه که مامانش همیشه کنارش باشه و من کاملا به خواسته عشقم احترام می زارم. عکسای این ماه بیشتر شکار لحظه هاست. عاشق اینی که یه چیزی پیدا کنی ازش بری بالا. اونطرف خط کیه مادر؟؟؟؟؟؟؟ اینجا داری حواس ما رو از خودت پرت می کنی. کاملا معلومه قربووووووووووووووووون خنده هات مادر آخه پا تو کفش بزرگتر می کنن؟ صعود موفقیت آمیز به بالای میز تی وی ...
25 بهمن 1391

سه سیب - یک سالگی- سری اول

1 2 اینو شاسی کردیم 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 91/8/23 ساعت 5 تا 8 شب آتلیه سه سیب برای اولین بار تجربه آتلیه کودک جالب و پرشور و البته پرکار بود. به نظرم عشقم اصلا همکاری نکرد ولی من بیشتر عکساشو دوست داشتم. تماما خودشه. عشقم کلا بازی می کرد اصلا کاری به کار عکاسی نداشت. خیلی بهش خوش می گذشت مخصوصا اولش که انرژی زیادی داشت. بدترین زمان براش وقتی بود که برای تعویض لباس آنتراک می دادیم. چون دوست داشت بازی کنه. عاشق اون سبد بودی. خیلی دوستش داشتی. کلا از توش بیرون نمی یومدی. عاشق ...
22 دی 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آوای خدا می باشد