ساینا گلیساینا گلی، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

آوای خدا

هتل مامولیت

سفری به خرم آباد در تیر ماه 93 دریاچه کیو عاشق رستوران هتل بودی و البته چرخ و فلک خودت اینجا رو پیدا کردی گفتی عکس بگیرم شهربازی خرم آباد اولین بار بود از این اسبا سوار می شدی دالی موشه ببخشید کجا؟؟؟؟ ...
16 مرداد 1393

بوستان نوروز و سرزمین عجایب

چهارشنبه 14 فروردین 92 بوستان نوروز البته ما اولش می خواستیم بریم بوستان آب و آتش نمی دونم چرا سر از اینجا در آوردیم. آخه بغل هم هستن. مثل همیشه تو ماشین خوابیدی و اینجا تازه بیدار شدی. عاشق این عکستم. طفلی بابایی از وقتی بیدار شدی و کالسکه رو دیدی همه اش اینطوری تو بغلش بودی تا شما خودت کالسکه رو هل بدی. اینم استفاده جدید از کالسکه. 15 فروردین 92 سرزمین عجایب خیلی خوب بود. گمونم به خودم بیشتر خوش گذشت. کلی کودک درونم فعال شده بود. کلی از همین بازی های ساده سوار شدی. این دیگه کیه مامانی؟ کلا نمی ترسی ها. یعنی من موندم. بیا یکم با هم حرف بزنیم؟!؟ ...
28 فروردين 1392

شب درختکاری

خیلی دوست داشتم برات درخت بکارم. پارسال خیلی کوچولو بودی و نمی شد اما امسال به بابایی گفتم برات درخت بگیره. البته بابایی سه تا درخت به نیت سه تاییمون گرفت. چون باغچه حیاط ما کوچیکه گلدون خریدیم. البته روزهای آخر سال اینقدر بابایی دیر می اومد که مجبور شدیم ساعت ١٠ شب روز ٢٥ اسفند درخت ها رو بکاریم. من آماده شدم برم درختکاری رفتی سمت در که بریم بیرون. چه خوشی می گذروندی شما. آخه باید الان خواب می بودی. اولش که رفتی تو گلدون خوشت اومده بود اما بعدش گریه. مامانی در رو باز کنیم بریم پارک کمک به بابایی مبهوت از دیدن پیشی. خودم بلتم کمک کنم. ببین چه راحته خاک بازی تشکر از...
8 فروردين 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آوای خدا می باشد