سپاس مادر
برگه ای از وجودم باش.
کنارم بمان تا ابد.
بدان اولین معلم منی و می خواهم تا پایان راه باشی.
زندگی را با تو معنا می کنم. معنایی که تو برایم بازگو می کردی.
پس از خوبی ها بگو
از ماندن ها
از آرزوهای بزرگ
با تو اوج می گیرم و با تو به هر جا بخواهم می رسم.
تو سرچشمه باور منی.
تو همه وجود منی.
مادرم با تو دنیا را می شناسم . با تو گریه می کنم و می خندم و تنها از تو می خواهم همدم لحظه هایم باشی. کنارم باشی. ای مهربانترین مهربان زمینی.
مادرم من همان دخترکی هستم که روزی یارای هیچ نبود و امروز خود مادر است.
و امروز و تنها امروز می دانم معنای عشق چیست.
اما دخترم می خواهم مرا با خوبی هایم یاد کنی نه با از خودگذشتگی ها نه با رنج ها.
می خواهم روزی بگویی مادرم کنارم بود. همراه و همدمم بود و همیشه و همیشه آغوش گرمش به رویم گشاده بود. بود بود و هست و هست و خواهد بود تا همیشه .......
هیچگاه باور نکن که از خودم به خاطر تو گذشتم. چون من خود را در وجود تو دوباره دیدم. دیدم که رشد می کنم و جان می گیرم.
دیدم که زندگیم شیرین و شیرین تر می شود. دیدم که خدا آغوشش را به روی من گشوده است.
من دلداده ای بیش نیستم که هر روز دلداده تر می شود. عاشق تر و عاشق تر........
عشق من، لبریز و سرمست وجود تو ام و می دانم هر ثانیه با تو بودن یعنی هر ثانیه زنده بودن.
می نویسم که همیشه به یاد داشته باشم تو برایم همان کودکی هستی که روزی با صدای اولین گریه اش، با اولین نگاهش. با اولین شیر خوردنش، با اولین غلت زدنش، با اولین کلمه اش و با اولین قدمهایش اشک شوق ریختم. تا یادم نرود چگونه با بوی عطر تنت سرمست می شدم.
می نویسم تا از یاد نبرم من همیشه مادرم، همیشه، تا روزیکه بروم
مادر که باشی یعنی عاشقی و من امیدوارم لایق این عاشقی باشم.