17 ماهه شدم
تا شب می یام. الان نمی زاری بنویسم.
تو این ماه چه کارایی یاد گرفتم:
- 1 فروردین دومین عیدت مبارک. انشاله 200 تا عید رو ببینی قشنگم
- 4 فروردین برای اولین بار گفتی پارک : پاک
- 7 فروردین کلمه های اختراعی ساینا که نمی دونم معنیش چیه. آنوما و ززابا اینقدر خوشگل می گی که نگو.
- 8 فروردین اولین دمپایی
- 10 فروردین موبایلم داغون شد. زدی زمین دیگه روشن نمی شه.
- 15 فروردین 500 روزگیت مبارک. شروع دوره دوم ریاضی. اولین شهربازی
- 16 فروردین خودتو برای بابا لوس کردی و می گی بابایییییییی. یه مامانم بگی ضرری نداره ها.
- 17 فروردین اولین بار که گفتی قوقو = صدای خروس
- 18 عاشق کالسکه ات شدی. اگه باز ببینیش سوار بشیم و من شما رو راه ببرم.
- 19 فروردین بلد شدی از جوبهای کوچولوی تو پارک رد بشی
- 20 فروردین. درختت شکوفه داده.
- 23 فروردین اولین باری که رفتی باغ و مرغ رو با استخوان دادم بهت.
- 25 فروردین اولین باری که به همراه بابایی رفتی ماشین سواری. کلمه اختراعی جدید دیزدو
- 26 فروردین اولین باری که خرس صورتیت رو آوردی تا با هم ناهار بخورین
- 27 فروردین. ساینا بریم حموم می دویی تو حمون و می گی آب. می ری تو حموم شامپو بدنت رو خالی می کنی تو وان کف درست می شه. بعد همون کف ها رو با دست بر می داری می مالی به خودت یعنی دارم خودمو می شورم.
عید دیدنی ها اصلا برات جالب نبود . مگر جاهای آشنا که خیلی دوست داشتی. از اول سال تخم مرغ و پرتقال رو لب نمی زنی. دوباره شروع کردی به موز خوردن.
صبح ها می یای ما رو بوس می کنی و ناز می کنی تا چشمامونو باز کنیم.
تازگی ها از لالایی خوندن بدت می یاد تا می خونیم گریه می کنی. البته اول بغض.
هنوزم به شدت به کتاب علاقه داری کتابهای می می نی رو هم برات گرفتم . مامان ژالهه هم چند تایی برات خریده که هر روز می خونیم.
بیشتر وقتها از اتفاقهای روز گذشته یا صبح برات تعریف می کنم با دقت گوش می دی و انگار داری اونها رو مرور می کنی.
تو این ماه عادت که نه ولی دوست داری ظهر ها که می خوابی بچسبی به من. دقیقا سرتو می زاری رو بازوم و می چسبی به من. کیفی می ده که نگوووووووووووو. نفسهات می خوره بهم .
هر صدایی که از پله ها می یاد می گی بابا. یعنی بابا اومد بدو بریم در رو باز کنیم.
دوست داری نودالیت رو خشک خشک بخوری.
وقت هایی که هیچ بازی نداشته باشیم. شعر حسنی تو موبایلم و نردبان بسیار کمک کننده هست. البته تاپ که هنوز حرف اولو می زنه.
یه تاپ جدید هم برات گرفتم چون قدیمیه هم کوچیک بود و هم خطرناک.
هنوزم باید گوشت رو چرخ کنم تا بخوری. غذای خشک رو فقط خودت می خوری و اگه من بزارم دهنت نمی خوری.
کلمات:
بالا = بالا
2 = دو
10 = ده
باد = باد
بارون = باد
پا = پا
دست = دس
آب پاش = آب پا
بغل = ققل
باغ = باغ
ماهی= مایی
اولین عکسی که از خودت انداختی
ساینا و عینک
داری کبوترها رو نشون می دی.
اینجا اولین باری که رفتیم باغ.
باغ یکی از دوستای بابایی که خیلی خیلی جای قشنگی بود.
اینهم آریو جون دوست جدیدت. 9 ماهشه و بسیار خوش خنده و خوش اخلاق
داشتم به شما ناهار می دادم که اینطوری خوابت برد.
عاااااااااااااااااااااااااااااااااشقتم.
سه چرخه شما که مامان بزرگی براتون خریده. ممنونیم و اولین باری که باهاش رفتی پارک
راستش آبرومونو برده بودی هر جا سه چرخه می دیدی جیغ و گریه به راه بود.
بذار کفشامو در بیارم خسته شدم دیگه
ذوق برای پیشی ها
طبق معمول پیشی دیدی.
این پارک جلوی خونه ما پر از پیشی و کلاغه. فراوووووووووون