ساینا گلیساینا گلی، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

آوای خدا

به تو می اندیشم

روزی آمدی و شدی دنیای من. کوچک بودی ، ضعیف و ناتوان و نیاز داشتی از تو مراقبت کنیم. همه کودکان اینگونه اند. همه انسان ها اینطورند. حتی وقتی بزرگ می شویم دست نوازشگری می خواهیم که با ما باشد و تا آخرین روز حمایتمان کند. این طبیعت انسان است. این روزها عجیب شدم. گاهی خیلی خوب و گاهی خیلی بدم. و به قولی گاه برای کم کردن دردهای خودم تو را محکم در آغوش می کشم که فراموش کنم که هستم و از عشق تو لبریز شوم. تو پاکی . اونقدر پاک که تنها بوییدن تو می تواند مرا به بهشت ببرد. باور نمی کنی گاهی فقط موهای تو را می بویم و آرامش می گیرم. و تو خوب می فهمی مادر خوب نیست. غم مادر جون هنوز باهامونه و انگار هر چی تلاش می کنی به دست زمان بسپاری پررنگ تر می شه. ...
17 آذر 1393

1000 روزه شدی نازنینم

عشق کوچولوی من شما 33 ماهه شدی و عددهای عمرت از  سه رقمی ، چهار رقمی شد تصمیم داشتم برات یک جشن کوچولو بگیرم  که نشد... خبر خوب این که ما برگشتیم تهران. تجربه یکسال دوری از جایی که توش به دنیا اومدی و بزرگ شدی جالب بود و البته بسیار متفاوت تو اینجا رو بیشتر دوست داری. چون پارک نزدیکمونه و حسابی دوست پیدا کردی و هر روز می ری بازی. شما هر ماه بزرگتر می شی. بیشتر اینو می شه از حرفات فهمید. دیگه موقع بالا و پایین رفتن از پله ها دستت رو به نرده نمی گیری و کاملا مستقل بالا و پایین می ری. البته قبلا هم چند باری این کا رو می کردی اما وسط پله ها خسته می شدی و نرده ها رو می گرفتی ولی الان دیگه نه. شب ها مدت هاست تا صبح راحت می...
30 مرداد 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آوای خدا می باشد