ساینا گلیساینا گلی، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 3 روز سن داره

آوای خدا

برای روزهایی که شاید ....

سلام دلبندم. سلام همه هستی من. روزی روزگاری می شینی و توی این صفحه ها دنبال حرفی می گردی. دنبال یه حرف تازه یه چیزی که از دل بیاد. همیشه دلم می خواسته برات مادری باشم نمونه. دلم می خواسته مادری باشم که تو بهش افتخار کنی. مادری که یکروز بایستی و بگی بهترین دوست من مادرمه. راستش یه روزی وقتی نوجوان بودم بهترین دوستم مادرم بود. واقعا بهترین دوستم بود. شاید قدم اولش این باشه که برات بگم از اون چیزهایی که تو این سال ها یاد گفتم. عشق من هرگز و هرگز برای هیچ چیزی تو زندگیت حسرت نخور. هیچوقت. حسرت کشیدن بدترین ضربه ایه که می تونی به روحت بزنی. بپذیر و تسلیم شو. آرام و بی صدا. اگر وضعیتی رو که داری دوست نداری تغییرش بده. به همی...
25 مرداد 1392

روایت تصویری از 20 ماهگی- اثاث کشی به کرج

سلام نازنینم چند روز دیگه 21 ماهه می شی و تو این ماه اونقدر اتفاقهای جورواجور افتاده که من اصلا وقت نکردم زودتر بیام و بیست ماهگیت رو تبریک بگم. ماشاله خیلی شیرین و دلبر شدی خیلی زیاد . کاملا حرفامون رو می فهمی. خیلی خوب همه چیز یادت می مونه حتی چیزهایی که مال چند ماه قبله. 29 تیر 92 در حال دیدن عمو پورنگ که عاشقشیییییی متاسفانه این ماه خیلی تی وی دیدی. منم چون خیلی کار داشتم می ذاشتم ببینی. این عکسو فقط به خاطر لبات گذاتم.  تی وی دیدن رو داری؟؟؟؟   عاشق خنده های زورکیتم. 7 یا 8 مرداد خونه عمو جون که عاشق سرسره شدی. داریم با خاله مینا و رادین جونم می ریم پارک وروجک ها یعنی عاشق الا...
25 مرداد 1392

روزشمار زندگی ماه هجده و نوزده

  اردیبهشت مامابُزُگ 31 اردیبهشت آب بازِ - برای اولین بار موهاتو از پشت بستم 1 خرداد مینو = میمون- مَنو = ممنون- پَلو = پنگول 7 خرداد برای اولین بار به لوازم آرایش دست زدی. سایه چشم رو می مالیدی رو لپات 8 خرداد موز- به هر چیزی که می چرخه می گی = آقالو - الا = الله - تِش = کش 9 خرداد دندون های پیشین جانبی بالا روئیت شد. 10 خرداد دندان های آسیاب کوچک اول بالا روئیت شد. 11 خرداد کار= کا - لپ= لپ - زابا = زیبا- بیس = بیست- عالی= عالی - بَس = بسته - اطو= اطو 13 خرداد دندون پیشین جانبی سمت راستت روئیت شد. آرتا= آتا 14 خرداد قرص= قص 17 خرداد آینه اولین باری که به وسایل خودت عکس ال...
27 تير 1392

برنامه این روزهای ما

همه زندگیم تویی. تا وقتی بیداری با همیم وقتی هم که می خوابی بازم نوشتن خاطرات و روزانه های توست. این روزها خدا رو شکر غذا خوردنت بهتر شده. معتقدم باید با هر چی تو خونه پیدا می شه یه غذای خوب و کامل برات درست کنم. این شد که دوباره پای سوپ اومد وسط و الان روزی یک تا دو بار قبل ناهار یا شامت سوپ می خوری. البته سوپ ها رو خیلی ساده درست می کنم. 1- مرغ یا گوشت یا آب اونها گاهی هم پنیر یا شیر و حتی ماهی 2- غلات مثل برنج یا رشته یا جو یا آرد یا سیب زمینی و گاهی هم نان 3- حبوبات که البته بیشتر عدس و ماش و گاهی لوبیا 4- سبزی مثل جعفری یا گشنیز یا بروکلی یا هویج و .. یا مخلوطی از چند نوع 5- گاهی از مغزها مثل بادوم و گردو. کره یا روغن معمولی...
18 تير 1392

92/4/7- گلابدره

صبح زود در حال دیدن حسنی که بهش می گی حَسَ در حال پریدن روی تخت آخه نمی شه من بالا باشم شما پایین! آماده شدیم که بریم و طبق معمول من و شما از پله ها می یاییم پایین چون تا می ری بیرون می گی پله اوایل می ترسیدی و تا من نمی یومدم نمی رفتی پایین ولی الان دیگه ترس چیه؟؟؟؟ رادین خوش تیپم و خاله مینا جون بابا و عمو جون در حال بالا اومدن از 120 پله (البته به گفته یکی از محلی های اونجا) در حال خوردن پفیلا و البته تعارف کردن به هم. یعنی مفهوم مالکیت رو یاد گرفتی اساسی.   از اونجاییکه امروز چیزی رو به رادین نمی دادی. این از عجایبه که داری لیوان رو بهش می دی. ببین خودشم تعجب کرده. اینجا هم چو...
9 تير 1392

اواخر خرداد 92

قربونت بشم خیلی بامزه می خوابی. این جالت دستات درست شبیه مادربزرگی است. و اما مادر که خلاق باشه همین می شه. یک عدد کرم داشتیم بلااستفاده. دادیم به شما برای افزایش خلاقیت. ببین چی شد!!!!!!!! قرار بود فقط روی کاغذ بکشی که خوب نتیجه این شد. حالا بماند که پاک کردنش مصیبتی بود. 31/3/92 خونه خاله سارا اینجا خاله یاسی مهربون داره براتون شعر می خونه. طبق معمول که من از یکی از نی نی ها عکس ندارم اینبارم از هیلدا جونم عکس ندارم. ممنون سارا جونم همه چیز عالی بود. روشا جونم و مامان الهه نبودن که بسیار جاشون خالی بود. برای اولین بارم بنیا جون و مامان الناز مهربون رو دیدیم که خیلی دوست داشتنی هستن. ...
7 تير 1392

مسابقه وبلاگی

 ممنون از الهه جونم بابت دعوتش. البته من تو این مسابقه ها خیلییییییییییییی تبلم. 1-بزرگترین ترس در زندگیت چیه ؟  واقعیتش اینه که دارم سعی می کنم از چیزی نترسم. آخه از هر چیزی تا حالا تو زندگیم ترسیدم به سرم اومده. 2- اگر 24 ساعت نامرئی میشدی، چی کار میکردی؟ می رفتم یه دل سیر می خوابیدم 3- اگر غول چراغ جادو، توانایی برآورده کردن یک آرزوی 5 الی 12 حرفت را داشته باشد،‌ آن آرزو چیست؟  خوشبختی برای همه 4- از میان اسب، پلنگ، سگ، گربه و عقاب کدامیک را دوست داری؟ عقاب 5- کارتون مورد علاقه دوران کودکیت؟  بابا لنگ دراز 6- در پختن چه غذایی تبحر نداری؟ پلوهای مخلوط ٧- ا...
29 خرداد 1392

پانصد و هفتاد و شش روزگیت مبارک

ساینا و خرداد اول این عکس جنجالی پسر عمو و دختر عمو رو بزارم که یادم رفته بود. و اینهم اون روزیکه دوستای وبلاگیمون اومدن خونمون. ساینا رو گذاشته بودم تو تخت تا اتاقش رو بهم نریزه. اینجا داری می گی الو. یعنی اون تلفنه؟؟؟ خوب چیکار کنم؟ این پروانه ها رو بگیرم بهتره کمی هم جلوس کنیم روی صندلی (هنوز به پروانه ها فکر می کنه عشقم) خسته شدم چرا دوستام نمی یان. کمی لالا کنم آخ جون اولین دوستم درسا خانوم خوشگل و دومین دوستم روشا جون دوست داشتنی و سومین دوستم هیلدا خوشگل خوش تیپ و اینجا همه با هم مشغول بازیییییییی و در ادامه همان روز نی نی ها رو خواب کردیم و رفتیم رستوران و روشا ج...
29 خرداد 1392

رادین جون تولدت مبارک

امروز اولین سالروز تولد رادین جون پسر عموی ساینا است. از همین جا به مامان مینا و بابا یاشا مهربون اولین سالروز پدر و مادر شدنشون رو تبریک می گیم. انشاله سالهای سال کنار هم شاااااااااد باشید.       جشن تولد رادین جون به روایت تصویر   ساعت تولد رادین جون همه تزئینات کار خاله مینا مهربون بود. که واقعا زحمت کشیده بود. مخصوصا که با خمیر چینی کلی بره درست کرده بود. یه کار جالب خاله مینا این بود که ما توی برگه هایی هر چیزی رو که دوست داشتیم به رادین وقتی 18 ساله شد بگیم می نوشتیم و داخل این شیشه می انداختیم. و این قاب خوشگلم ایده جالبی بود که همه مهمون ها اثر ...
24 خرداد 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آوای خدا می باشد